آفتاب لحظه های نازنین برگرد
از جاده های آمین برگرد
مانده ام تنها
دورم از لمس درختانت
از خیس بودنها، لبریز بودنها
از حس تو دورم
ای نام تو آغاز رویشها
من می رسد اما من بی تو
روزگار آلوده ی تنگ غبار آلود
هیچ درهیچی که چیزی نیست
ای راز رویشها
داستانهای دروغین
این روزگار تلخ بی روزن!
در ذهن من افشانده پندار اسارت را
ای راستین برگرد