سفارش تبلیغ
صبا ویژن

;




سعید و ما


سه نقطه ی آخر...

درست مثل صدایی که نیست جنس صدا

درون کوچه باران، کنار لحظه ی ماه

کدام لحن عزیمت تو را به خود می خواند

کدام پاروی زخمی که حس رفتن داشت

مرا به لحظه ی گرداب شعر می کوباند؟

تو را هزار ترانه، سکوت کرد و نگفت

هزار واژه رنگین مرا به خود پیچید

و قرنهای گذشته مرا ندامت کرد

مرا به نقطه ی اوج هزار موج رساند...

و من سه قطره ی آخر شدم که پایان نیست.....

.
.
.




نوشته شده توسط سعید و ما در چهارشنبه 91/9/1

.:: نظر::.





Powered By blogfa.com Copyright © 2009 by vnoor
This Template By Theme-Designer.Com

منوی اصــــلی -------------------- Menu

دربــــــــــــــاره -------------------- About

سعید قصه نیست حقیقتی ست که شرح آن سخت است سعید پاسخ سوال ماست: زندگی چیست؟

دوستـــــــــــان -------------------- Links

آرشـــــــــیو -------------------- Archive

پیشـــــین -------------------- Previous

ابر برچســـــــب -------------------- Tag

دیگر مــــوارد -------------------- Others

امکانات جانبی
theme-designer.com